اما مروری گذرا بر سیره عملی امام (ره) نشان میدهد ایشان در مقابله با انحرافات عقیدتی و عملی خویشاوندان و بویژه نوادههای خود هیچگاه اغماض نمیکردند و همواره رعایت صراط حق و مستقیم رابر دیگر مسایل ترجیح میدادند، در این راستا حجة الاسلام سید حمید روحانی با نقل خاطرهای از امام میگوید:
«در سال ۵۹ آقای سید حسین خمینی که نوه امام بود (فرزند آقا مصطفی) در زمانی که اختلافات بین بنی صدر و شهید رجایی تشدید شده بود آقای سید حسین خمینی میرود در مشهد به نفع بنی صدر سخنرانی میکند مردم به او حمله میآورند میخواستند سید حسین خمینی را بزنند و ایشان که مسلح بوده، سلاح کمری داشته، دست به سلاح کمریاش میبرد، بچههای کمیته جلوی او را میگیرند میبرندش در یک اتاق دیگر.
از همانجا مسئولین کمیته تماس میگیرند با دفتر امام. پیغام به امام داده میشود که آقای سید حسین خمینی نوه شما در مشهد از بین صدر دفاع کرده مردم به او هجوم آوردند دست به اسلحه برده ما چه کار کنیم. امام به مرحوم آیت الله اشراقی میفرمایند که به مسئولین کمیته مشهد پیغام دهید که سید حسین خمینی تحت الحفظ به تهران اعزام شود و اگر دست به سلاحش برد او را با تیر بزنند.
آقای اشراقی به دفتر میآید و از طریق آقای رحمانی که بعدها نماینده امام در نیروی انتظامی شدند، از طریق ایشان به بچههای کمیته پیغام میدهند. ولی بخش دوم پیام امام را آقای اشراقی نمیدهد و فقط میگوید امام گفته آقای سید حسین خمینی تحت الحفظ به تهران اعزام شود. وقتی ایشان پیش امام بر میگردد امام میپرسد شما دستور من را ابلاغ کردی. ایشان میگوید بله. امام گفت آقای اشراقی کامل ابلاغ کردی؟ آقای اشراقی که نمیتوانسته دروغ بگوید میگوید نه حضرت امام من قسمت دومش را نگفتم. امام به آقای اشراقی میفرمایند بر میگردی مجدد تلفن میزنی و هر دو قسمت پیام من را میدهید. سید حسین خمینی تحت الحفظ به تهران اعزام شود اگر دست به سلاحش زد با تیر بزنید.»
|